یه مردی بود که هر شب جمعه میرفت بهشت زهرا و بالای یه قبری مینشست و زار زار گریه میکرد و میگفت:
چرا رفتی و منو بدبخت کردی…
بهش گفتن این کیه که هر شب جمعه سر مزارش گریه میکنی؟!
برادرته؟
پدرته؟
بچته؟
کیته؟
میگه: هیچکدوم!
این شوهره اول زنمه…!! 😭😂😐
رفتم فروشگاه، یه بسته آرد و شکر و بطری وانیل برداشتم شیرینی بپزم،اومدم این طرف‌تر دیدم پودر کیک آماده موجوده!
گفتم چه کاریه این همه دنگ و فنگ، از همین پودرا بگیرم
پاکت پودر رو برداشتم اومدم این طرف‌تر دیدم شیرینی دانمارکی آماده‌ست، گفتم چه کاریه؛ پاکتو گذاشتم سرجاش...
با یه جعبه شیرینی برگشتم خونه😂😂
رفتم تو مغازه چسب فروشی
گفتم: چسب چی داری؟
گفت: یک دو سه
تا سه رو گفت
تا خود خونه دویدم😂
✶ واقعا سخته اینهمه برا پستات زحمت بکشی ولی نه لایک باشه نه کامنتی💔 ✶
